به گزارش مشرق، امیررضا واعظ آشتیانی در خصوص نامه اخیر سازمان لیگ فوتبال ایران مبنی بر اعمال سقف قراردادها برای بازیکنان لیگ برتری اظهار داشت: ما در باشگاههای اروپایی که سبک و سیاق حرفهای دارند، میبینیم که هر خرید آنها باید از فیلترهای فنی، اقتصادی، تبلیغاتی و ... بگذرد. آنها سعی میکنند با متر و معیار اقتصادی خرید کنند و میدانند بودجهای برای آنها پیشبینی شده که بخشی از آن درآمد ثابت و بخشی هم درآمد حاصل از تحلیلهای اقتصادی است که در طول سال چقدر میتوانند درآمد داشته باشند.
وی افزود: اگر باشگاهها مجامع واقعی و حسابرسی حرفهای داشته باشند، هئیت مدیره میداند که تعهد تضامنی دارد و این چیزی است که باشگاههای اروپایی آن را درک کردهاند. در اروپا قوانین در فعالیتهای حرفهای تجاری از جمله ورزش بسیار محکم است و تخلف هزینه سنگینی دارد. برای همین شما کمتر شاهد تخلف هستید و کسی که ریسک تخلف را بپذیرد، میداند که در صورت احراز تخلف جریمه سنگینی در انتظارش است.
مدیرعامل پیشین باشگاه استقلال با مقایسه اجرای قوانین در ایران و اروپا و قابلیت اجرایی برخورد با تخلف، گفت: ما در فوتبال خودمان شاهد برخی قوانین و مقررات هستیم که قابلیت اجرا ندارد یا ناتوانی مجریان را میبینیم یا اینکه برخی مجریان با میل خودشان قوانین را تنظیم میکنند. مسئله مهمتر این است که تخلف در اینجا هزینه پایینی دارد، در صورتی که اگر هزینه جرم در حوزههای مختلف از جمله تجارت و اقتصاد سنگین باشد، کمتر شاهد اتفاقات رنگارنگ خواهیم بود. 22 سال از فوتبال به اصطلاح حرفهای ما میگذرد و شاهد یک پیشرفت در حوزه فنی، مدیریتی و قوانینی نبودیم. تصمیم گیرندگان هر سال یک رویه معیوب را ادامه دادهاند و امروز به اینجا رسیدهاند که قیمت بازیکنی با رقم یک میلیارد به 10 میلیارد ارتقا پیدا میکند که هیچ متر و معیاری برای آن نیست و بازیکنی با این قیمت، حتی بهرهوری فنی هم ندارد.
بیشتر بخوانید:
واعظ آشتیانی یادآور شد: اگر در اروپا بازیکنی با قیمت گزاف خریداری میشود، محاسبه اقتصادی درباره این خرید صورت گرفته و مدیران میدانند که تا چه میزان میتوانند به لحاظ اقتصادی از خرید این بازیکن منتفع شوند و این بازیکن از نظر عملکردی هم تیمش را منتفع میکند. در فوتبال ما بازیکن به هیچوجه بهرهوری اقتصادی ندارد، خرید بازیکن فقط هزینه دارد و برای شما تولید ثروت نمیکند. در باشگاههای ما فقط هزینه دیده میشود و درآمدی از بازیکن و مربی نمیبینید که این از چالشهای ورزش حرفهای ماست.
«ما در فوتبالمان شاهد اتفاقی نیستیم که تولید ثروت کند». وی با بیان این جمله تأکید کرد: شاهد این هستیم که برخی مدیران از واژه «تولید ثروت» استفاده ابزاری میکنند، اما هیچ وقت اتفاقی در این زمینه رخ نداده است. چون تولید ثروت ساختاری میخواهد که دست مدیران نیست و آنها هم فقط اسم آن را یاد گرفتهاند. تولید ثروت ساختاری میخواهد که نیازمند زیرساخت و علم است، اما یک بار از آنهایی که از تولید ثروت نام میبرند، بپرسید چطور تولید ثروت میشود که پاسخ آنها فقط درآمد از اسپانسر است. تولید ثروت فقط اسپانسر نیست و خیلی بیشتر از اینهاست که نیازمند یک ساختار بزرگ است. ما نه تنها تولید ثروت نداریم، بلکه تولید علم هم نداریم و وقتی شما هر سال مربی و بازیکن خارجی میآورید، یعنی در تولید دانش هم ضعف دارید. هر زمان استفاده از بازیکن و مربی خارجی کم شد، یعنی توانستهاید در تولید دانش ضعف خود را جبران کنید.
مدیرعامل سابق باشگاه استقلال که در زمان مدیریتش در این باشگاه قانون سقف قراردادها را تجربه کرده است، گفت: سازمان لیگ یک بار سقف قرارداد 250 میلیون تومانی را تعیین کرد و اجازه جذب دو یا سه بازیکن بالای 250 میلیون هم داد. تنها باشگاهی که این قانون را رعایت کرد، به استناد شواهد و اسناد موجود، استقلال بود و بقیه این قانون را رعایت نکردند. به این دلیل که توان و برنامهای برای برخورد مدیریتی وجود نداشت و این چالش در فوتبال ما ایجاد شد.
واعظ آشتیانی خاطرنشان کرد: اگر میخواهند این قانون اجرا شود، ابتدا باید ساختار تعریف شود و با نامه نمیشود قانون اجرا کرد. باید در ساختار قانون، تنبیههای تعیین شود، چون نمیشود قانونی تعریف شود اما مجازاتی برای آن در نظر نگرفت. اینکه چه مرجعی میتواند تنبیهات را انجام دهد، باید مشخص باشد تا این مرجع بتواند با باشگاهها و مجامع آنها نامهنگاری کند. عمده باشگاههای ما به جز تعداد انگشت شمار که خصوصی هستند، باشگاههای دولتی یا خصولتیاند. باید توان نامهنگاری با مجامع بالاتر آنها که شرکتهای بزرگ اقتصادی هستند، وجود داشته باشد تا آنها درگیر کار شوند، پیگیری و نظارت کنند و اگر کوتاهی صورت گرفت، به استناد جرم صورت گرفته، فدراسیون فوتبال بتواند با مجامع بالاتر از باشگاهها وارد دعوای حقوقی شود.
وی ادامه داد: ابتدا باید جلسهای باشد که مدیران توجیه شوند، مقررات برای آنها تشریح شود و بگویند که به این دلیل سقف قرارداد مثلاً 3 میلیارد تومان است و کف قرارداد را خود باشگاهها تعیین کنند. اجرای قانون سقف قرارداد در سال 88 باعث شد که کف قرارداد در فصل آیندهاش به 250 میلیون برسد، چون این تصمیم اشتباه باعث شد رقمهای فصل بعد نجومی شود. الان هم شنیدم 8 میلیارد تومان سقف تعیین شده و اگر سقف باشد و نتوانند برخورد کرده و اقدامی قاطعانه انجام دهند، 8 میلیارد تومان تبدیل به کف قرارداد میشود. من معتقدم اگر سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال قدرت برخورد و مدیریت موضوع را ندارند، به این مسئله ورود نکنند که چالش جدیدی ایجاد کنند. نمیتوان احساسی برخورد کرد و با تصمیمگیری اشتباه، تبعات طولانی مدت را تجربه کنیم. اگر آگاهانه و عقلانی تصمیم بگیرند و در کنار آن افراد کارآمد و فکور در کنار این تصمیمات باشند، نتایج خوبی خواهد داشت اما در غیر این صورت شاهد مشکلات مضاعف خواهیم بود.
این کارشناس مدیریت ورزش و اقتصاد درباره استفاده از تجربه باشگاههای اروپایی و همخوانی میزان درآمد و هزینه در طول فصل گفت: نه فقط باشگاهها، بلکه تمام شرکها و سازمانها پیش از شروع سال مالی جدید، بودجه خود را باید مشخص کنند و این بودجه به تصویب هیئت مدیره برسد که در نهایت در مجمع تأیید شود. وقتی مجمع بودجه را تأیید میکند، مدیران باشگاه از جمله هیئت مدیره حق ندارند از چارچوب تعیین شده مرتکب تخلف شوند و اگر تخلفی صورت بگیرد، با کسری بودجه مواجه میشوند. یعنی اینکه بالاتر از بودجه تعیین شده هزینه شده است و چون هیئت مدیره تعهد تضامنی دارد، باید به مجمع پاسخگو باشد. این کار را باید به مجامع باشگاهها سپرد، نه اینکه تصمیمی گرفته شود که مشکلات دیگری ایجاد کند و باید برای هر کاری ساز و کار مشخص شود.
«فدراسیون فوتبال در این اوضاع آشفته بازار فوتبال با این ارقام، میتواند از باشگاهها صورتجلسه مجمع آنها که بودجه در آن تعیین شده را درخواست کند». وی با ارائه این پیشنهاد گفت: یکی از عمده دلایل بدهی باشگاهها این است که نظارتی نیست. باید یکی از شروط ورود به مسابقات ارائه صورتجلسه مجمع باشد. شاید برخی بگویند فدراسیون نمیتواند صورتجلسه مجمع را بخواهد، اما فدراسیون میتواند در این آشفته بازار برای چگونگی کنترل بازار و مرتب و منظم کردن فوتبال، این اطلاعات را بخواهد و برخورد جدی کند. استقلال، پرسپولیس یا تیمهای شهرستانی و صنعتی هم تفاوتی ندارند و هر کسی از قانون تخطی کرد، باید برخوردی قاطع و جدی صورت بگیرد که در این صورت مطمئناً پاسخ خوبی خواهند گرفت. فیرپلی مالی در باشگاههای اروپایی وجود دارد، اما اینجا ساز و کار نداریم که یک مربی 40 میلیارد و مربی دیگری 30 میلیارد میگیرد یا بازیکنی با 2 میلیارد قیمت، به یک باره 10 میلیارد درخواست میکند. در باشگاههای اروپایی میبینیم که برخی بازیکنان در مراسم معارفهشان بخشی از دستمزدشان درآمدزایی میشود، اما ما چنین چیزی نداریم که بازیکنی در روز معارفهاش برای باشگاه صرفه اقتصادی داشته باشد. سؤال مهم این است که چرا پول بی زبان را هزینه می کنیم بدون اینکه راهکاری برای درآمدزایی داشته باشیم؟